سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه پس از نیک آزمودن، برادری برگیرد، مصاحبتش می پاید و دوستی اش استوار می گردد . [امام علی علیه السلام]

شعرهای تنهایی

باز هم شب شد باز هم من تنها و خسته ٫با قامتی فرویخته (واژه بهتری پیدا نکردم )در خود غرق غم (مثال بارز برج ماتم ) در پی یک تکرار بی حاصل٫ یک دور متوالی بدون تغییر ٫نه.... تا نباشی به جای من ندانی تو حال من که خدا کند که نباشی دوست دارم بنویسم  فقط بنویسم حال هر چه شد پر شده ام ٫پر از حسرت دیروز خالی شده ام٫ خالی از امید فردا خسته شده ام ٫خسته از پیکر خویش که باید شب و روز با خودم به این ور و آن ور بکشانمش بار گناهانم کم بود که این هم اضافه شد میترسم خیلی میترسم اما ترس من از چیست نمیدانم بعضی موقعها فکر میکنم از خود ترس میترسم از این که با هزاران فلاکت به انتهای جاده برسی اما جاده را اشتباهی رفته باشی و دیگر فرصتی برای برگشت نیست یا شاید دیگر پاهایت را یارای برگشتن نباشد اما پس این ها چه این همه انسانی که با من در یک مسیرند  من که تنها نیستم اگه راه اشتباه باشد خب هر چه باشد من که تنها ضرر نمیکنم خیلی های دیگر هم هستند اما آیا این طرز فکر درستی است چرا باید اکثریت دلیل قطعیت چیزی باشد اگه تمام اینها اشتباه میروند وای وای وای بر من دارم دیوانه میشوم

این همسفران پشت به مقصود روانند

شاید که بمانم قدمی پیشتر افتم




بابک اسماعیلی ::: سه شنبه 86/8/29::: ساعت 9:15 صبح

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 5


کل بازدید :3643
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<